
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
قسمتی از متن رمان :
- وویی ولم کن دردم میاد
شایان: ولت نمی کنم ببینم حرف حسابت چیه
- اااا اگه من نخوام مسابقه بدم کی رو باید ببینم؟؟!!
شایان:در اون صورت عزرائیل رو عزیـــــزم!!!
- شایانی ولم کن موهام از ریشه دراومد
شایان:باید باهام مسابقه بدی؟
- ااااه عجب غلطی کردم رفتم این ورزش رو یاد گرفتم.
شایان:بیا دیگه جون من(با لحن التماس گفت دلم به حالش سوخت)
- چون تو می خوای باشه!!!!
شایان مثل بچه های دو ساله که از دادن شکلات خوشحال میشن خوشحال شد دستاشو بهم کوفت وگفت:پس بدو برو لباست رو بپوش
از سر ناچاری لباس ورزش مو پوشیدم ویکم با هم فن مخصوص ورزشمون رو تمرین کردیم که دیگه آخراش خوده شایان به غلط کردن افتاده بود به شایان گفتم:خوب حالا هـــری خونتون بچه پروو!!!
شایان:تا یه آبمیوه مخصوص بهم ندی نمیرم.!!
- چپ چپ نگاش کردم گفت چون توایی یه لیوان آب پرتغال
چش غره ای دیگه ای رفتم گفت:خوب بابا یک استکان حداقل