
- نام رمان : شهر آشوب
- نویسنده : ((fatemeh ashkoo)) و مهلا.پ
- صفحات : 285
دانلود رمان شهر آشوب
خلاصه رمان : دو قطب تو این داستان نقش آفرینی میکنن، قطب منفی: دختری به نام رها، که رها شده، از اجتماع، از خوب بودن، از آدم بودن، هیچی براش مهم نیست، به هرچی میخواسته رسیده، پول، خوشگلی، شهرت، زندگی اما..... یه جورایی خوشحال نیست و هرکاری میکنه به این هدفش نمیرسه تا اینکه..... قطب مثبت: مردی به اسم سامان ( سام)، دندانپزشک، بسیار خوش اخلاق و البته مومن، با عقاید ِ مذهبی خاص خودش.... تو دنیایی زندگی میکنه که جایی برای ِ رهای ِ داستان نداره اما .....
قسمتی از متن رمان : _ فدای گونه های چال افتادت برم.. آروم راه برو وزنت زیاد شده، پاهاتم ورم داره... نکن منو اینقدر اذیت.... در حالی که با یه دستش، کمرِ به نطفه بسته شو ماساژ میداد، با چشمهای ِ سبزش به صورتم زل زد، نگاهش مثل روز ِ اول رنگ ِ عشق میداد، و منو، شوهرش رو، عشقش رو دیوونه م میکرد... _ اینقد منو لوس نکن سام... دست ِ خودم نبود، عاشقش بودم، دیوونه ش بود، عمرم بود، تموم ِ زندگیم... _ لوست میکنم، مال خودمی، زن ِ خودمی، آسون به دستت نیاوردم که آسون از دستت بدم که ... خانومی ِ منی تو... خندید... طوری زیبا میخندید که ردیف ِ دندونهای ِ خوش ترکیبش پهنای ِ دهنشو قاب میگرفت... _ آرامه من آروم راه برو جان ِ سام.. میخوای نرم مطب؟ از حرص موهاشو چنگ زد.... _ میری یا بیرونت کنم؟ خندیدم... از عشق، از شور، از هرچی که خدا بهم هدیه داده بود... سره جالباسی ایستاد...
به درخواست نویسنده لینک ها حذف شد