
- نام رمان : چشم برزخی
- نویسنده : کمند_B
- صفحات : ۴۳۷
خلاصه رمان : الما دختر شیطونی هست که با دوستاش سال آخر دبیرستان رو میگذرونه . اون چند ساله که یه موضوعی بدجور ذهنشو درگیر کرده و چند ساله داره با برادر دوقلوش ارسام رو این موضوع کار میکنه ولی اشتباهی که این دو نفر دارن مرتکب میشن اینه که این کار رو بدون پیشینه قبلی و اطلاعات کافی انجام میدن که در آخر باعث میشه یه قسمتی رو که برای انسان ها بستس باز کنند اونم به طرز بدی و…
قسمتی از متن رمان : گاهی باید دور خودت یک دیوار تنهایی بکشی … نه اینکه ببینی چه کسی ان را خراب میکنم بلکه باید دیگران را از خودت دور کنی … نظریه ی تناسخ و تولد دوباره، از ویژگیهای بسیار مهم دین هندوئی بشمار آمده و در حقیقت، وجه مشخصه ی دین هندوئی از سایر ادیان محسوب میشود. به عقیده ی آنان روح درکالبد این جسم خاکی محبوس بوده و عظمت و جاودانگی روح انسان، تحت الشعاع وابستگی و تعلق خاطر او به امور مادی و لذات نفسانی قرار دارد. اسارت روح در کالبد جسم خاکی، ناشی از اعمال اوست. انسان سازنده ی سرنوشت خویش است و هر چه بکارد همان را برداشت خواهد کرد. اگر اعمالش از روی عدم تعلق خاطر و صرفاً بر اساس انسانیت باشد، سرنوشتی آزاد از رنج و از هر نوع اسارت و در واقع وصول به موکشا یا رستگاری در انتظار او خواهد بود. اما اگر اعمالش از روی خود خواهی و لذات نفسانی و جاذبه های دنیوی باشد، او با اسارت در زنجیر بی پایان تولد و تولدی دوباره، نتایج آنها را خواهد دید. با تکونای ماشین سرم رو از روی کتاب بلند کردم صدف:باز تو این کتابارو گرفتی دستت؟ _چیکار من دارید شما سرم رو دوباره برگردوندم رو کتاب که هلمااز وسط صندلی امد بین ما هلما:هی داریم میرسیم…فکر کنید این اخرین اردوی مدرسه ای هست…سال دیگه دانشگاه وحال وهول _هه