تعرفه تبلیغات کانال سایت در آپارات تالار گفتمان سایت
رمان رویای عاشقانه رمان رویای عاشقانه

 قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید)

 

 با تشکر از بهناز احمدی جون بابت نوشتن این رمان زیبا .

 

 دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)

 دانلود کتاب برای کلیه ی گوشی های موبایل (نسخه PDF)

 دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)

 دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)

 دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)

 دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)

 


 

 

+ قسمتی از داستان

 

 

مرد رویاهایم..زندگی ام..عشقم..مقابلم نشسته است..انگشتر زیبایی در دست دارد..می گوید برای من خریده..باورم نمی شود..عمیق می خندم..ذوق می کنم..شاد می شوم ..موسیقی رمانتیکی در حال پخش است..ازم می خواهد تانگو برقصیم..چشمانم از تعجب گرد می شوند..تانگو برقصیم؟! یک رقص عاشقانه؟! می خندم..چشمکی می زند..می گوید این انگشتر برای من است .. انگشتر ..
صدای زنگ موبایلم را شنیدم سریع از خواب بیدار شدم و تلفن را جواب دادم صدای نفیسه توی گوشی پیچید:
-صبح بخیر مانیا نمیای فرودگاه؟
باز هم خواب دیده بودم..چه خواب شیرینی بود..کاش نفیسه زنگ نمی زد:
-وای نفیسه خوب شد زنگ زدی یادم رفته بود ... راستی سلام!
-سلام خانوم خوابالو! نمیای دخترخالتو ببینی؟ دارم میرما!
-چرا عزیزم الان میام کیااومدن.
نفیسه-خانواده ی خودم با پارمیس و پارسا ... بقیه تو راهن.
-باشه نفیسه منم الان میام.حالا چرا صبح به این زودی!
نفیسه-ببین من الان برم دیگه تا چند سال نمی تونی منو ببینی پس غر نزن پاشو بیا! ... ارمان هم الان رسید.
نام آرمان را که شنیدم توی دلم غوغا به پاشد سعی کردم جلوی خوشحالیم را بگیرم:
-باشه باشه منم تا 1 ساعت دیگه فرودگاهم
نفیسه-پس تا یک ساعت دیگه خداحافظ
-خداحافظ

کانال سایت در تلگرام اپلیکیشن اندروید سایت صفحه سایت در اینستاگرام