
قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید)
با تشکر از مامیچکا جون بابت نوشتن این رمان زیبا .
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای کلیه ی گوشی های موبایل (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
قسمتی از متن رمان :
شیوا با چشمهای گرد گفت: برو .. چون من؟ زیر تخت؟
شالم رو تا کردم و با خنده گفتم: شوخی ندارم باهات ..
بلند زد زیر خنده .. شالم رو به سمتش پرت کردم و گفتم: خفه دختر .. الان حاج اسمال میاد جل و پلاسمون رو میریزه تو کوچه
صورتش رو به بالشت فشار می داد که صدای خنده اش بیرون نره. منم با نیش باز از چیزی که تعریف کرده بودم جورابم رو دراوردم ... صورتش رو بالا اورد از خنده سرخ شده بود .. با همون خنده گفت: ای خدا ..
بعد دوباره صورتش رو تو بالش فرو برد و خندید .. با خنده گفتم: وای شیوا .. نمی دونی .. همینجوری تو دستم خشکم زده بود نمی دونستم باید چیکار کنم .. یهو زنه اومد تو اتاق تو دستم دیدشون .. به جون تو .. رنگش شد عین گچ ولی اصلا خودشو نباخت .. خیلی عادی گفت اونا چیزی نیس .. بندازشون تو سطل اشغال .. خواستم بگم خانم حالا که نمی خوایشون میشه من بردارم؟
نفس شیوا دیگه در نمی اومد .. ترس از حاج اسمال هم نمی زاشت راحت بخنده ولی عوضش تا تونست به بالش مشت زد و جفتک انداخت. جام رو انداختم و دراز کشیدم.شیوا سرش رو بلند کرد و درحالی که اشکاش رو پاک می کرد گفت: حالا چه شکلی بود؟
ابرومو دادم بالا و متفکرانه گفتم: والا .. گرد بود .. پلاستیکی .. عین بادکنک
بعد دستامو به فاصله از هم نگه داشتم و گفتم: تقریبا اینقدری ..
دوباره سرش رو گذاشت رو بالش و شروع کرد خندیدن..سرجام کش و قوسی به خودم دادم..شیوا درحالی که نفس نفس می زد گفت: وای صنم .. خدا امواتت رو بیامرزه خیلی وقت بود اینجوری نخندیده بودم.
_نوش جان.
اهی کشیدم و گفتم: خدا اموات این زنه رو بیامرزه. هر چی بود زیاد گیر نداد. وسواسی هم نبود. کارش با پودر لباسشویی راه افتاد.
_اره به خدا .. بعضی ها هستن تا دوتا گالون وایتکس به خورد ادم ندن دست بردار نیستن .. یکی نیست بگه تو که سال تا سال دست به خونه ات نمی کشی این یه روزم نکش دیگه.
به سمتش برگشتم و دستم رو زیر سرم گذاشتم._از اقاتون چه خبر؟
محسن؟ هیچی..سلامتی
سلامتی چیه .. می گم کی میاد ببرتت؟