تعرفه تبلیغات کانال سایت در آپارات تالار گفتمان سایت
دانلود رمان سانتین دانلود رمان سانتین

دانلود رمان سانتین

-دکه های روزنامه فروشی مملو از دختر و پسرانی مضطرب بود!!،

-که در انتظار نتایج آزمون کنکور لحظه شماری می کردند..

-با امدن ماشین حامل روزنامه ها غوغایی وصف ناپذیر برپا شد .!

-با پخش شدن روزنامه ها اکثر جمعیت ان تکه تکه در اطراف پراکنده شدند

-و صحنه جالبی پدیدار شد روزنامه روی زمین یا روی کاپوت ماشین ها روی دستها -ورق زده می شد بدون این که سروصدایی برپا شود

-روزی که سانتین هم مثل دیگران در انتظار دیدن نتایج بود

-هیچتصورش را نمی کرد که رشته مورد علاقه اش را در شهری مثل تهران قبول شود

-با خوشحالی همراه تشویش به طرف خانه راهی شد و

-در حالی که نگران عکس العمل پدر و مادرش در برابر شنیدن این خبر بود

-زیرا می دانست که عکس العمل والدینش در برابر این موضوع زیاد خوشایند نخواهد بود

-با گفتن خبر قبولی پدرش بدون این که اجازه دهد سانتین حرفی بزند گفت

زندگی در تهران برای یک دختر تنها سخته

کانال سایت در تلگرام اپلیکیشن اندروید سایت صفحه سایت در اینستاگرام