
محمدعلی دشتی متخلص به فایز و مشهور به فایز دشتی، شاعر دوبیتیسرای جنوب ایران به سال ۱۲۵۰ هجری قمری (۱۲۱۳ ش) در کردوان عُلیا روستایی در منطقه دشتی قدیم متولد گردید که امروزه یکی از روستاهای بخش کاکی در شهرستان دشتی استان بوشهر است. وی پس از هشتاد سال زندگی در سال ۱۳۳۰ قمری (۱۲۸۹ ش) در روستای گزدراز درگذشت و جسدش را پس از چند ماه امانت بنا به وصیت وی به نجف منتقل نموده و در آنجا دفن کردند.۱
از قدیم در تصنیفات آثارش گاه او را فایز دشتستانی نامیدهاند که فایز دشتی صحیحتر است و جایی برای مناقشه باقی نمیگذارد.
محتویات نهفتن
۱زندگی و تحصیلات
۲ویژگیهای شعری
۳شاعران دنباله رو
۴منابع
زندگی و تحصیلاتویرایش
بی گمان وی پس از باباطاهر همدانی، شاعر قرن پنجم، از بزرگترین و معروفترین دوبیتیسرایان ایران است. پدرش مظفر، فرزند حاج درویش از روستای کردوان بود و نسل اندر نسل ریاست این روستا را عهده دار بودند. همچنین سلسله نسب فایز به «فارس بن شهبان» یکی از مشایخ آل برنجه، میرسد. فایز دشتی تحصیلات خود را در زادگاهش کردوان علیا، و سپس بردخون که دارای حوزهٔ علمیه بودهاست آغاز کرد و قرآن و چند کتاب دیگر را به وسیلهٔ معلمان و مکتبداران محلی آموخت. بعد از آن به روستای خود بازگشت و تحصیلات خود را پیش یکی از مشایخ محلی به نام «شیخ احمد عاشوری» در سطح بالاتری ادامه داد. وی در دربار محمد خان دشتی که خود نیز طبع شاعری داشت و مشغول به سرودن و ترویج علم بود و کتابت میکرد مشغول به شعر گفتن و ترویج علم شد. پس از کشته شدن محمد خان، فایز به گزدراز (روستایی نزدیک به خورموج) رفت.
ویژگیهای شعریویرایش
فایز دشتی را در حقیقت میتوان نماینده شعرهای فولکلوریک و ادبیات عوام و بومی محسوب کرد و او را با احساسترین شاعر عوام و مردمی خواند و اگر گاهی در اشعار فایز، قافیه و وزن مختل است بر او ایرادی نیست، زیرا که محتوای دوبیتیهای وی از بس پرمعنا و پراحساس است جز اهل فن، کمتر کسی متوجهٔ نقایص شعرهایش میشود. محمدعلی فایز شبان دشتهای دشتی، بی گمان از چهرههای درخشان ادب مردمی ایران است. هر چند او در زمرهٔ شاعران بی شناسنامه محسوب میشود، اما، گمنامیاش نه چندان است که بر احساس لطیف و ذوق سرشار شاعرانهاش سرپوش بگذارد و نام و اشعارش را در خاطرهها، به دست فراموشی بسپارد. شماره دوبیتیهای فایز به درستی معلوم نیست، در برخی جزوهها تعداد دوبیتیهای این شاعر را به تفاوت بین ۱۳۴ ـ ۲۷۹ ـ ۲۸۲ ـ ۳۳۲ ذکر کردهاند.
وی از بزرگترین دوبیتی سرایان ایرانی میباشد. دوبیتیهای وی سیاق فهلویات قدیم را دارد و پس از اشعار باباطاهر همدانی بخصوص در ادبیات و فرهنگ عامه شناخته شدهاست. البته تفاوت ماهوی اش با اشعار باباطاهر این است که بجای سوز راستین و عرفانی و معنوی اشعار باباطاهر اشعارش از سوز هجران تعلق مجازی و دربردارنده درد زمانه و بر مبنای درد روستایی میباشد و ارزش فولکلوریکی در فرهنگ عامه دارد. او تقریباً در همه دوبیتیهایش از تخلص بهره میگیرد و بیشتر از هر چیز عشق به پری و بیان سوز هجرانش را به نمایش میگذارد.
از دوبیتیهای اوست:
لب و دندان و چشم و زلف و رخساربر و دوش و قد و بالا و رفتار
به جنت حور اگر فایز چنین استبر احوالت به محشر گریه کن زار
شاعران دنباله روویرایش
وی احیاگر دوبیتی سرایی جنوب بوده و بیشتر دوبیتی سرایان جنوب به پیروی از وی دوبیتی سرودهاند؛ که از جمله آنها:
مفتون بردخونی
محمد خان دشتی
میرزا عباس دیری
ملا حسن کبگانی
شفیق شهریاری
احمد خان دشتی
حاج عابدین باکی
سید علینقی دشتی (شریعت)
ملا محمد نادم
محیای بردخونی
احمد فقیه
عبدالرضا کردوانی (محزون)
ابوالقاسم زیررودی (فیض)
ابراهیم مزارعی (صدیق)
سید محمدصادق نبوی
سیدعبدالله علوی
فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیهٔ آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلاً برای پیدا کردن شعری که مصرع سرشکم چون رخ تو لالهگون شد مصرع دوم یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیهٔ آنها «د» است.
دسترسی سریع به حروف
ا | ب | ت | د | ر | م | ن | و | ه | ی
ا
دوبیتی شمارهٔ ۱: مرا خلد برین دی بودیم جا
دوبیتی شمارهٔ ۲: اگر خواهی بسوزانی جهان را
دوبیتی شمارهٔ ۳: به رخ جا دادهای زلف سیه را
دوبیتی شمارهٔ ۴: به زیر پرده آن روی دلآرا
ب
دوبیتی شمارهٔ ۵: صنم تا کی دل ما را کنی آب
دوبیتی شمارهٔ ۶: سحرگه زورق سیمین مهتاب
دوبیتی شمارهٔ ۷: دلم در نزد جانان است امشب
دوبیتی شمارهٔ ۸: نسیم روحپرور دارد امشب
دوبیتی شمارهٔ ۹: سوار خنگ خوشرفتارم امشب
دوبیتی شمارهٔ ۱۰: بگو با دلبر ترسایی امشب
ت
دوبیتی شمارهٔ ۱۱: بتا بر طرف معجر کن نقابت
دوبیتی شمارهٔ ۱۲: اگر از رخ براندازی نقابت
دوبیتی شمارهٔ ۱۳: عرق بر چهرهات گل یا گلاب است
دوبیتی شمارهٔ ۱۴: به دوشش گیسوان خوش دلپسند است
دوبیتی شمارهٔ ۱۵: رخ تو آتش و زلف تو دود است
دوبیتی شمارهٔ ۱۶: دل آگه چه محتاج برید است
دوبیتی شمارهٔ ۱۷: مرا این زندگی از بوی یار است
دوبیتی شمارهٔ ۱۸: دلا امشب نه وقت قال و قیل است
دوبیتی شمارهٔ ۱۹: هنوزم بوی زلفش در مشام است
دوبیتی شمارهٔ ۲۰: مرا در پیش راهی پر ز بیم است
دوبیتی شمارهٔ ۲۱: سر زلف تو جانا لام و میم است
دوبیتی شمارهٔ ۲۲: نه هر آهوی دشت آهوی چین است
دوبیتی شمارهٔ ۲۳: هر آن کس عاشقست از دور پیداست
دوبیتی شمارهٔ ۲۴: اگر در عهد، ابروت منکر ماست
دوبیتی شمارهٔ ۲۵: نه هر رخشنده کوکب آفتابست
دوبیتی شمارهٔ ۲۶: نگارا شربت از لبهات بفرست
دوبیتی شمارهٔ ۲۷: اگر دوران دهد بر بادم ای دوست
دوبیتی شمارهٔ ۲۸: رخت تا در نظر میآرم ای دوست
دوبیتی شمارهٔ ۲۹: اگر دانی که فردا محشری نیست
دوبیتی شمارهٔ ۳۰: برفت آن یار و از ما مهر برداشت
دوبیتی شمارهٔ ۳۱: خداوندا جوانیم به سر رفت
دوبیتی شمارهٔ ۳۲: ندارم راحتی جز رنج و زحمت
دوبیتی شمارهٔ ۳۳: کنم مدح خم ابروت یا روت
د
دوبیتی شمارهٔ ۳۴: بیا تا برگ گل نارفته بر باد
دوبیتی شمارهٔ ۳۵: ز آب و آتش و از خاک و از باد
دوبیتی شمارهٔ ۳۶: بت زورقنشینم در امان باد
دوبیتی شمارهٔ ۳۷: مرا زان روز قصه مشکل افتاد
دوبیتی شمارهٔ ۳۸: صبا دوشم ز جانان این خبر داد
دوبیتی شمارهٔ ۳۹: ز من گشتی جدا ای سرو آزاد
ر
دوبیتی شمارهٔ ۴۰: اگر دورم من از تو ای پریزاد
دوبیتی شمارهٔ ۴۱: شب آمد تا شب وصلم دهد یاد
دوبیتی شمارهٔ ۴۲: نه یادم میکنی نه میروی یاد
دوبیتی شمارهٔ ۴۳: به دل گفتم مکن اینقدر فریاد
دوبیتی شمارهٔ ۴۴: سهی سرو، این قد و بالا ندارد
دوبیتی شمارهٔ ۴۵: بتی کز ناز پا بر دل گذارد
دوبیتی شمارهٔ ۴۶: مرا هم ساق و هم زانو کند درد
دوبیتی شمارهٔ ۴۷: ره عشق است باید زان حذر کرد
دوبیتی شمارهٔ ۴۸: دو چشمت چون به چشمانم نگه کرد
دوبیتی شمارهٔ ۴۹: سحر دل، خود به خود فریاد میکرد
دوبیتی شمارهٔ ۵۰: سحر، دل نالههای زار میکرد
دوبیتی شمارهٔ ۵۱: بتم سرپنجه با لوح و قلم زد
دوبیتی شمارهٔ ۵۲: اگر آهی کشم افلاک سوزد
دوبیتی شمارهٔ ۵۳: دل من همچو هدهد در سبا شد
دوبیتی شمارهٔ ۵۴: سر و زلف تو آشوب جهان شد
دوبیتی شمارهٔ ۵۵: دلم از فرقت روی تو خون شد
دوبیتی شمارهٔ ۵۶: بهار آمد زمین فیروزهگون شد
دوبیتی شمارهٔ ۵۷: بتا ختم رسل پیغمبری شد
دوبیتی شمارهٔ ۵۸: دلم را جز تو کس دلبر نباشد
دوبیتی شمارهٔ ۵۹: بهشت از روی تو بهتر نباشد
دوبیتی شمارهٔ ۶۰: مرا تا دل به تن تسلیم کردند
دوبیتی شمارهٔ ۶۱: فلک، از جور تو دل پر ز خون بود
دوبیتی شمارهٔ ۶۲: صنم عشق تو همچون نار نمرود
دوبیتی شمارهٔ ۶۳: مرا شب سیل آه از دل برآید
دوبیتی شمارهٔ ۶۴: دلا گر زار گریم بر تو شاید
دوبیتی شمارهٔ ۶۵: بگو تا دلبر حورم بیاید
دوبیتی شمارهٔ ۶۶: پریرویان سلام از من رسانید
دوبیتی شمارهٔ ۶۷: بتا بیژنصفت در چه گرفتار
دوبیتی شمارهٔ ۶۸: دل و شوق و خیال و مهر هر چار
دوبیتی شمارهٔ ۶۹: دلا از بیوفایان دست بردار
دوبیتی شمارهٔ ۷۰: گذشت ایام گل ای بلبل زار
دوبیتی شمارهٔ ۷۱: سحر در خواب دیدم با دل زار
دوبیتی شمارهٔ ۷۲: سحرگه ز نوای مرغ گلزار
دوبیتی شمارهٔ ۷۳: لب و دندان و چشم و زلف و رخسار
دوبیتی شمارهٔ ۷۴: به هرجا بگذرد آن ماه رخسار
دوبیتی شمارهٔ ۷۵: گهی که یادم آمد صحبت یار
دوبیتی شمارهٔ ۷۶: عجب دارم ز سرو قامت یار
دوبیتی شمارهٔ ۷۷: به زیر زلف مشکین عارض یار
دوبیتی شمارهٔ ۷۸: سحرگه چون ز مشرق ماه خاور
دوبیتی شمارهٔ ۷۹: مکش سرمه به چشم نازپرور
دوبیتی شمارهٔ ۸۰: من از عهد جوانی تا شدم پیر
دوبیتی شمارهٔ ۸۱: دل من در خم زلفت گره گیر
دوبیتی شمارهٔ ۸۲: دلم در حلقه زلفش گره گیر
م
دوبیتی شمارهٔ ۸۳: مسلمانان گرفتار دلستم
دوبیتی شمارهٔ ۸۴: چرا از دلبر حورا سرشتم
دوبیتی شمارهٔ ۸۵: ندانم خواب یا بیدار بودم
دوبیتی شمارهٔ ۸۶: فراق لالهرویان ساخت کارم
دوبیتی شمارهٔ ۸۷: مگر یار آمده بر پشت بامم
ن
دوبیتی شمارهٔ ۸۸: تو بر من بگذری چون برق رخشان
دوبیتی شمارهٔ ۸۹: خیال کشتن من داشت جانان
دوبیتی شمارهٔ ۹۰: پس از ببریدن و پیوند جانان
دوبیتی شمارهٔ ۹۱: مه بالانشین، پایین نظر کن
دوبیتی شمارهٔ ۹۲: مرو ای جان شیرین از بر من
دوبیتی شمارهٔ ۹۳: اگر هنگام مردن دلبر من
دوبیتی شمارهٔ ۹۴: به سیر باغ رفتم باختم من
دوبیتی شمارهٔ ۹۵: خم ابروست یا شمشیر بهمن
دوبیتی شمارهٔ ۹۶: ز کشت و پیچ این شلوار رنگین
و
دوبیتی شمارهٔ ۹۷: دل از من چشم شهلا دلبر از تو
دوبیتی شمارهٔ ۹۸: دلا تا چند در آزارم از تو
دوبیتی شمارهٔ ۹۹: دو گیسو را به دوش انداختی تو
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۰: نسیم، امشب عجب دفع غمی تو
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۱: نگفتم جا مده بر چهره گیسو
ه
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۲: خوش لحان مرغکی وقت سحرگاه
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۳: نسیم آهسته آهسته سحرگاه
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۴: دلم از بس که دنبال تو گشته
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۵: غم و غصه تن و جانم گرفته
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۶: پریرویان به ما کردند نظاره
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۷: به زیر زلف برق گوشواره
ی
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۸: ندانم ای غزالم از چه دشتی
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۹: بتا در گوش، گوش آویز داری
دوبیتی شمارهٔ ۱۱۰: خروس امشب بداده هرزهخوانی
دوبیتی شمارهٔ ۱۱۱: به قامت مظهر سرو رسایی
دوبیتی شمارهٔ ۱۱۲: نمیبینم ز مردم آشنایی
***تـــــــــــــــوجـــــــــــــــه***
شاید این پست بدرد شما نخورد
شاید ازین نوع آهنگ ها که نه!!!اسمش رو اهنگ نمیشود گذاشت
شاید شما از نجواهای قدیمی سرزمین پارس خوشتان نیاید
امــــــــــــــــــــــــا
این پست رو گذاشتم تا فراموش نشود صدایی که از اعماق وجود بیرون می آید
صدایی که همراه با صدای دل نشین نی وسازهای کهن این سرزمین طنین انداز میشود
این نوع خواندن که در اصطلاح دشتی یا فایز خوانده میشود
برگرفته از شعرها و سروده های محلی و فایز است
تقریبا تمام آهنگ های دشتی بسیار غمگین و حزن آلود هستند
به قول مولوی
بشنو این نی چون شکایت میکند از جـــداییها حکــــــــایت مـــیکند
کز نیســـــــــتان تا مـــــــرا ببریدهاند در نفـــــــیرم مرد و زن نالیدهاند
همچو نی زهری و تریاقی کی دید همچو نی دمساز و مشتاقی کی دید
یا به قول رهی معیری
همچو نی می نالم از سودای دل
آتشی در سینه دارم جای دل
من که با هر داغ پیدا ساختم
سوختم از داغ نا پیدای دل
در ادامه چندین آهنگ دشتی آماده شده است که امیدوارم گوش کنید و لذت ببرید

نواهای دشتی را در ادامه گوش کنید(بروی download کلیک کنید)