دانلود رمان همه حالتو میپرسن
دانلود رمان همه حالتو میپرسن جاوا،اندروید،ایفون،pdf،تبلت
نسخه های اندروید (APK) , آیفون و اندروید (EPUB) , جاوا (JAR) و نسخه کامپیوتر (pdf)
نویسنده : ف.کوئینی
تعداد صفحات : 334
ژانر : #عاشقانه #اجتماعی
خلاصه رمان :
داستان درمورد زنی به نام هستی هست که از همسرش جدا شده.کمی به زندگی بعد از جداییش و مشکلاتش پرداخته و به علت جداییش اشاره میشه.و تاثیر انتخاب های اشتباه.
توی این رمان، از کارهای محیرالعقول خبری نیست.زمان و مکان خاصی هم مدنظر ندارم.یعنی تاریخ خاصی براش درنظر ندارم.اما شخصیت اصلی رو متولد دهه 60 توی ذهنتون داشته باشید.
داستان از زبون اول شخص روایت میشه(دختر).
شخصیت های اصلی:
شخصیت اول زن:هستی خوشبخت
شخصیت اول مرد:شایان سارنگ
رمان آرامش نگاهت (قسمت 4)
نوشته: maryana کاربر سایت رمان98
عشق .... واژه ای نا آشنا بود ..... ولی چند روزی هست که سری به دل ما هم زده است .... اما فقط سری، هنوز مانده صاحب خانه شود ..... نفرت .... آن هم نا آشنا بود .... ولی چندی پیش خیمه زد بر آرامش روانم ..... خیمه. آن هم در این هوای سرد. کم کم خسته میشود و خیمه اش را جای دیگری به پا میکند .... میدانم ...... و آه که چه بگویم از سردرگمی که میان عشق و نفرت لی لی کنان مرا به بازی گرفته است ......
رمان آرامش نگاهت (قسمت 3)
نوشته: maryana کاربر سایت رمان98
شاید .... شاید صلاح نیست که همه چیز بر وفق مراد ما پیش بره .... شاید ناراحتی ها و دلگیری های امروزمون رفع بلایی باشن برای اتفاق های ناگوار فردا .... شاید نباید اینقدر تلاش میکردم که انتخاب بشم .. .. شاید نباید دنبال انتقام می بودم .... و این شایدها .... این شاید ها هستن که کابوث شبانه ام را ساخته اند ..... کابوثی که با تمام تلخیهایش ته مزه ی شیرینی دارد ... و شیرینی عشق .... اینجا نیست ... پیش من نیست .... در قلبم خانه کرده اما نیست ...........
رمان آرامش نگاهت (قسمت 2)
نوشته: maryana کاربر انجمن رمان98
یه پسر خوشتیپ و جذاب ولی اخمو داشت بر و بر مار و نگاه میکرد !!!!!!
با اخم گفتم: منظور؟!
....: منظوری نداشتم خانم. فقط یاد گربه افتادم!
یه چپ چپی نثارش کردم: شما الآن من و با گربه یکی کردین. خجالت نمیکشی ؟؟؟ !!!به چه جراتی به من این حرف و میزنی؟!
....: جرات. !!!! (خیره تو چشام .....) من از گربه ها نمی ترسم !!!!!!
دیگه داشت زیاده روی میکرد !!!! هنوز اون روی من و ندیده بود !!!! من معمولا عصبانی نمیشم، ولی اگه عصبانی بشم بد جور قاط میزنم !!!!!!! ولی نه اینکه بخوام داد و دعوا راه بندازم! انتقامم و کم کم ازش میگیرم.
رمان آرامش نگاهت (قسمت 1)
نوشته: maryana کاربر انجمن رمان98
چشمهایم را میبندم ... نفس عمیقی که بازدمش بیشتر شبیه آه است سکوت خلوتم را میشکند ... آهی که هزاران حرف نگفته دارد و چه دلنشینند چشمان سیاهی که بر پرده ی پلکهایم نقش میزنند و خیره به من نگاه می کنند .... . قدم به درون چمنزار خیالم میگذارم تا شبنم نشسته بر شاخه ها پاکی اشکهایش را یاد آوری کنند و جیک جیک گونجشکهایش سمفونی صدایش را ... و چه دلتنگ این قلب خسته ثانیه ها را شمارش می کند ... می زند و میشمرد روزهای بی تو بودن را ... میزند و میشمرد روزهای بیقراری را ... میزند و میشمرد کابوثهای شبانه را که از دست دادنت را فریاد میزنند .... و چه بی صبرانه منتظر با تو ما شدن است .....
دانلود رمان جدید و جذاب Nava22 به نام گاه و بیگاه
ویرایش اصلی درخواستی
نام داستان : گاه و بیگاه
به قلم : Nava22
تعداد صفحات : صد و یازده
تعداد صفحات jar: چهارصد و سی و نه
مختصری از داستان:
تیـ ک ... تیـ ک ... تیـ ک ...
بگو سیـ ب ....
سیب
آهان بله ... تکـ ون نخور ... 1 ... 2 ... 3 ...
تیک ... تیک ... تیک ...
دانلود رمان جدید Sogand n به نام گل بهار
ویرایش اصلی
نام داستان : گل بهار
به قلم : Sogand n
تعداد صفحات pdf: دویست و نه
تعداد صفحات jar: پانصد و پنجاه و نه
مختصری از داستان:
دختر ساده ای به اسم گل بهار که در روستا زندگی میکند، بخاطر رسم ورسومات اسمش روی پسرعموی شهریش هست، او فکر میکند او را دوست دارد ولی ......
رمان تو تمام دنیای منی
خلاصه رمان: دختری به نام ترمه با یکی از همکلاسیاش به نام آرسام آشنا میشه وکم کم عاشقش میشه.از طرفیم استادش اونو دوست داره وازش خواستگاری می کنه ولی ترمه به اون جواب رد میده وبا آرسام ازدواج می کنه اما اینجواب رد ...
دانلود رمان عاشقانه جدید محبوبه بنگاله به نام گل یا پوچ
ویرایش اصلی
نام داستان : گل یا پوچ
به قلم : محبوبه بنگاله
تعداد صفحات pdf: شصد و هشت
تعداد صفحات jar: سیصد
دانلود رمان عاشقانه جدید Ghazal به نام گل نیلوفرم
ویرایش اصلی
نام داستان : گل نیلوفرم
به قلم : Ghazal
تعداد صفحات pdf: چهل و هفت
تعداد صفحات jar: دویست و شصد
مختصری از داستان:
رمان راجب دختري است كه خانواده ي خود را در يك حادثه از دست داده و با خواهر و پسردايي كوچكش زندگي مي كند. روزي با پسري اشنا ميشود، پسر به او د*ل مي بندد و او را هم ش*ي*فته ي خود ميكند. ولي يك اتفاق ان هارا از هم جدا مي كند ...